وبلاگ یک رتبه



مطلب حاضر بازنشر مطلبی با عنوان «40 آموزه مهم درباره همسرداری از زبان ائمه» از سایت شیعه نیوز است.


یکی از عوامل مهم در تحقق عشق و محبت میان هسمران بیان و اظهار آن است. چه بسا کسانی که در قلب محبت فراوانی نسبت به همسرشان دارند، ولی توانایی ابراز آن را ندارند.

ادامه مطلب

در این مطلب ابتدا به بیان حکمت مهریه می‌پردازیم تا به عنوان شاخصی برای ارزیابی راهکار پیشنهادیمان را مدنظر داشته باشیم. سپس با نقل از سبک ازدواج علی بن ابی‌طالب و فاطمه اهرا و موسی بن عمران و دختر شعیب بن میکائیل سعی در استخراج دو الگو خواهیم داشت و مهر السنة دو پیغمبر الهی را بازخوانی خواهیم کرد. برای سخن کوتاهی از بیان اهمیت موضوع یا شرح مبسوط یا پرداختن به حواشی بحث یا رفع شبهات در مطلب پیش رو پرهیز می‌کنیم.

ادامه مطلب

چرا اگر کسی به کسی نسبت داد و چهار شاهد بر آن اقامه نکرد، بایستی هشتاد شلاق بخورد و شهادت او بعد از آن قبول نشود و او عندالله فاسق شمرده شود؟ در حالیکه می دانیم طرف، فساد اخلاق [را واقعاً] مشاهده کرده و برای مبارزه با فساد، [این] نسبت را داده است! هر انسانی و هر مسلمانی بر اساس انسانیت و یا اسلامیت، تحت حکم عام «کلکم راع و کلکم مسئول» [می باشد و] نسبت به دیگری، حالت داور فوتبال دارد که کارت زرد و سرخش اعتبار دارد. [ اما: ]
«ان الله جعل لکل شیء حداً و جعل علی کل من الحد حداً»
(همانا خداوند برای هر چیزی حدی قرار داد و برای هرکسی که از آن حد کند [نیز] حد قرار داده است)

ادامه مطلب

تواضع، غذای ساده خوردن نیست. تواضع، «به وظیفه عمل کردن» است. اگر وظیفه انسان بالای مجلس نشستن است، همین ثواب را دارد. امام در دوره شاه از زندان آزاد شد. خدا رحمت کند برادرم آمده بود امام راحل را در این وضعیت دیده بود. گفت دو تا متکا این طرف و آنطرف امام گذاشته بودند. مردم می آمدند و دست امام را بوسه می زدند! امام دستش را نمیکشید!

ادامه مطلب

در محضر بهجت میخونیم:


لذت از نماز، از هر لذتی بالاتر است

در روایت است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «حُببَ إِلَیّ مِنْ دُنْیاکمْ: أَلطیبُ، وَ النساءُ، وَ جُعِلَ قُرةُ عَینِی فِی الصلاةِ؛ از دنیای شما سه چیز مورد علاقه و محبوب من است: عطر و بوی خوش، ن، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است».١


تمام لذت‌ها روحی است و آنچه از لذات که در طیب و یا از راه نساء، به‌صورت حلال تکویناً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است، اما طفل کم‌درک را با لذت حجله و عروسی کاری نیست و حجله‌گاه برای او لذت ندارد، بلکه برای او حصار و قفس و زندان است و خود او در آنجا زندانی و بی‌تحرک است، برای او دویدن و بازی لذت دارد، او دوچرخه و سه‌چرخه دوست می‌دارد و از این لذت می‌برد که از جایی به جایی در حرکت و سیر باشد، بازی در کوچه برای او از حجله و عروسی لذت‌بخش‌تر است. برای ما هم آبگوشت لذت دارد، برای تریاکی‌ها و شیره‌کش‌ها کارهایشان از همه چیز ـ چنان‌که مدعی هستند ـ لذیذتر است.


لذت‌ها همه روحی است، وگرنه کوه به این عظمت، در جهالتِ از لذت‌های روحی است. در روایت است: «تَنَعمُوا بِعِبادَتِی فِی الدنْیا، فَإِنکمْ تَتَنَعمُونَ بِها فِی الآخِرَةِ؛ در دنیا از عبادت من برخوردار شوید و لذت ببرید؛ چراکه در آخرت از آن لذت خواهید برد».٢


در محضر بهجت، ج۲، ص۳۹۲

ادامه مطلب

پنج شنبه صبح بلیط داشتم برای قم. شب قبل دعا کردم حضرت طلب کنم. صبح بعد ورزش و صبحانه با رضا راه افتادم سمت راه آهن. قطار رو چند بار نزدیک بود اشتباه سوار شم که برگشتم و تصحیح کردم. کتاب خویشتن پنهان هم همراهم بود و داشتم مطالعه میکردم و غرق بودم. بکر کردم بخاطر همینه که حواسم جمع نیست. رسیدم پای قطار و مهماندار بلیط رو دید. بعد گفت این برای هفته ی بعده!!!! نگو وقتی رزرو می کردم اشتباهی هفته بعد رو زده بودم. فهمیدم گیج زدنم برای امروز نبوده و مصلحتی تو کار هست. نیم ساعتی ایستگاه با مطالعه کتاب خستگیم رو هم در کردم. کتاب حرفی که باید به آن میرسیدم را بهم گفت. گفت توبه یعنی عوض شدن آدم. و دانسته ها باید ما رو عوض کنه نه اینکه همون آدم باشیم با اطلاعات بیشتر! 

ادامه مطلب

یک روز بلاتکلیف در مایکت میگشتم و چند اپ را نصب میکردم. چند تا شان کتاب های سیره شهدا و چند کتاب داستانی و از این قبیل اپ ها.
فراغتی که مسافت های طولانی تهران حاصل کرد باعث شده بود یکی پس از دیگری کتاب ها را مطالعه کنم و بعد حذفشان کنم. آخرین اپ از آن سری اپ ها مجموعه کتب استاد طاهرزاده بود. اپ ظاهر دلپذیری ندارد اما سعی کردم کمی با کتاب های ایشان آشنا شوم. اول کتاب گزینش تکنولوژی را خواندم. راستش زیاد چیزی دستگیرم نشد و نفهمیدم بالاخره من مهندس کامپیوتر چه کاری را باید و چه کاری را نباید انجام دهم. مباحث انتزاع بالایی داشت. 

ادامه مطلب

گرداب های حق طلبی را به جان بخر



مدت زمان: 4 دقیقه 48 ثانیه


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود: ای اباذر همانا هرگاه خداوند متعال خیر بنده ای را بخواهد گناهانش را جلو چشمان او می آورد و گناه را بر او سنگین و غیر قابل حمل می کند و هرگاه اراده شر کند گناهانش را از یاد او ببرد.


امام صادق می‌فرمایند: العبودیت جوهره کنهها الربوبیت. بندگی گوهریست که ذاتش «خدایی کردن» است.

یا در حدیث قدسی داریم: عبدی اطعنی کن مثلی! بنده من اطاعتم کن تا تو را مثل خودم کنم. و در ادامه بیان می‌کند همانطور که من به چیزی میگویم باش، پس می‌شود، تو هم به هرچه بگویی باش، می‌شود. 

ادامه مطلب

هر آستان مقدسی، از مسجد تا مدفن پیکر ائمه و بزرگان، نیاز به متولی دارد. متولی باید امورات داخلی آستان را راست و ریست کند تا هیچ دغدغه ای برای زایر باقی نماند.
دل انسان حرم مقدس الهیست و این حرم امانتی است در اختیار انسان. ملائکه کارگزاران این حرم پاک هستند و بناست تا هیچ تکلف و بار یا بهتر بگویم وبالی از جهت امورات حرم بر دوش انسان نیوفتد تا او بتواند در یک دوره کارآموزی شیرین پرواز کردن را بیاموزد. 

ادامه مطلب

بجاست اگر بگویم که کارآموزی مهم‌ترین واحد دوره کارشناسی است. در این دوره باید اولا مهارت نیازهای فنی صنعت به دانشجو شناسانده شود و دوما مهارت های نرم او در محیط کار تقویت شود. البته که کسب تجربه تعامل در فضای کاری و پذیرش سبک زندگی یک مهندس خیلی مهم تر از مهارت های فنی خواهد بود که در این مدت محدود دست کارآموز را خواهد گرفت. 

قبل از پرداختن به عنوان این مطلب که بناست روال مدیریتی یک دوره کارآموزی را مورد بحث قرار دهم دوست دارم در مورد مفهوم یادگیری همیارانه کمی صحبت کنم. 

یادگیری همیارانه یک وضعیت است که در آن دو یا چند نفر تلاش می‌کنند تا مفهومی را با یکدیگر یاد بگیرند. بر خلاف یادگیری فردی، در یادگیری همیارانه افراد بر منابع و مهارت‌های یکدیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند. (از یکدیگر برای اطلاعات، ارزیابی عقاید یکدیگر، نظارت بر کار یکدیگر و غیره استفاده می‌کنند)[1]

در یادگیری همیارانه جمعی گرد هم آمده که تصمیمشان یادگیری و پیشرفت جمعی است لذا هر کمکی بتوانند برای هم انجام می‌دهند. با این توضیح که آن‌ها نقش‌های نامتقارن در تعامل برعهده می‌گیرند مثلا فردی همزمان که بر مسیر مطالعاتی فرد دوم نظارت دارد، در نقش دیگری فرضا فراگیر نیز با او تعامل دارد. 
یادگیری مشارکتی مستم داشتن مسئولیت برای یک بخش خاص و سپس هماهنگ سازی بخش‌های مربوطه با هم است.
خروجی موفق یادگیری همیارانه کارگروه کلان داده شریف را می‌توانم مثال بزنم که با جلسه هفته حول یک دوره کورسرا شروع شد و امروز به این سطح رسیده است. این نمونه می‌تواند الگویی برای شکل گیری کارگروه های دانشجویی در حوزه های مختلف علمی و فناوری شود. 

قدم اول. ترسیم مسیر یادگیری
محققان حوزه یادگیری امروز بر این عقیده اند که «مسیر آموزش مهمتر از خود محتوای آموزش است»[2] ورود در هر حوزه تخصصی قدم اول شناخت شفاف از مسیر است. دوره های آنلاین متنوعی امروز در هر حوزه ای برای موجود است اما به‌گزینی آنها کار متخصصان آن حوزه است.
قدم دوم. تعریف زیرشاخه های هر حوزه
پس از داشتن نمایی کلی برای دانش اندوزی در یک حوزه باید زیرشاخه های علمی مرتبط با آن تفکیک و به دقت تعریف شود. حول هرکلام از این زیرشاخه ها یک تیم شکل می‌گیرد. کارآموزان می‌توانند در یک یا چند تیم عضو باشند. 
قدم سوم. بستر تعامل مناسب
قدم بعدی تقسیم کار و شفاف سازی وضعیت گروه هاست. مکالمات بین اعضا منبع خوبی برای ارجاع های آتی و همچنین نمودار سیر رشد آن تیم است. لذا از ابزارهایی همچون slack برای تعاملات تیم ها میتوان استفاده کرد. وضعیت تقسیم کارها و فعالیت ها هم با ابزاری ساده مثل trello قابل پیگیری است. ارائه های هفتگی محفل مناسب آشنایی تیم ها از مباحث همدیگر است. همچنین قدرت ارائه و تسلط به مطالب را در تیم ارائه دهنده تقویت می‌کند. 
قدم چهارم. مستند سازی نهایی
مدیریت دانش در یادگیری همیارانه بسیار مهم است. هر تیم مسئول تدوین مستندات نتایج پژوهش های خود است. این مستند شامل بخش فنی و اجرایی است. در بخش فنی بهترین منابع یادگیری و همچنین محتوای تولیدی و ویدیوهای ارائه تیم و همچنین کارهای آینده گنجانده میشود. در بخش اجرایی روند پیشرفت تیم-که اغلب انعکاس بصری trello است- و نکات سرعت دهنده یا کندکننده آن مکتوب می‌شود. مطلب «چگونه پژوهش خود را قابل بازتولید کنید» را در سایت کتابخانه دانشگاه برکلی ببینید.

------
[1] یادگیری همیارانه، دانشنامه آزاد فارسی، ویکی پدیا

چهارسال گذشت و امروز کنکور دیگری را تجربه کردم. شاید آخرین آن را. بعد از کنکور قبلی دو ماه زنده نبودم اما اینبار فرصتی نیست. باید هرچه سریعتر شروع به جبران گذشته کنم. به قول استاد کنگاوری امروز اگر یک روز بخوابی ده روز عقب می افتی! حقیقت دارد. 

ادامه مطلب

از کوچه پس کوچه ها به خیابان معدنی رسیدم. پیاده رو شلوغ بود و من از کنار ماشین های پارک شده کنار خیابان رد می شدم که متوجه ندای "آقا آقا" شدم. برگشتم. پسرکی در راننده را باز کرده بود و به شدت گریه می کرد. میان گریه گفت بابام رفته و نیومده. پیش خودم گفتم شاید اتفاقی برای پدرش فتاده. آمدم سمتش که ناگهان ماشین راه افتاد. سریع پدال ترمز را فشار دادم و نشستم پشت فرمان. دستی بالا نبود. 

ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کاغذ دیواری سه بعدی Andrea روزنوشت زهرا سرگروه مدیران ابتدایی خورموج Jessica Patricia ثبت بینش 7172 شرکت پرشیادر dressyin